بیا تا قدر همدیگر بدانیم که تا ناگه زیکدیگر نمانیم
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

زن و شوهر پیری با هم زندگی میکردند. پیرمرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت

و پیرزن هرگز زیر بار نمیرفت و گله های شوهرش را به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.

این بگو مگوها همچنان ادامه داشت

تا اینکه روزی پیرمردفکری به سرش زد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خرو پف میکند و آسایش اورا  مختل کرده است.. ضبط صوتی  را آماده میکند و شب سروصدای خرناس های گوش خراش همسرش را ضبط میکند.

صبح پیرمرد شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او داردبه سراغ همسرش میرود و او را صدا میکند   غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است.

از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن لالایی آرامبخش شبهای تنهایی او میشود.

 قدر آدما و لحظات رو بدونیم تا روزی پشیمون نشیم

زندگی با هیچکی شوخی نداره





:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 998
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 مرداد 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: